رفتن به تولد براي اولين بار
جوجه طلاي مامان! از آن جا كه عاشق تولد در CD رنگين كمان شده ای و شعر «تولد، تولد، تولدت مبارك، مبارک مبارک تولدت مبارک» را مي خواني تصميم گرفتم به تولد ببرمت تا براي اولين بار تولد را از نزديك ديده باشي. براي همين به اتفاق هم روز پنج شنبه 6/11/90 به تولد صبا رفتيم . به تو خيلي خوش گذشت با بچه ها مي رقصيدي و بازي مي كردي جالب اينجا بود كه بچه ها هم سن تو نبودند(12 سال سن داشتند) و تو خيلي راحت با آنها هماهنگ شده بودي و ذره اي مرا اذيت نكردي. خدا را شكر از لحاظ اجتماعي خيلي خيلي رشد كرده اي . آن قدر بازي كردي و خسته شدي كه شب وقتي برگشتيم در ماشين خوابيدي. دختر نازم! چند ...
نویسنده :
مامان شادي
10:02