ترنم جانترنم جان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

❤براي قشنگترين زمزمه هستي؛ترنم❤

بازيهاي من و دخترم

1390/12/7 12:52
نویسنده : مامان شادي
1,589 بازدید
اشتراک گذاری

friend - emoticonswallpapers.com

عزيز مامان!

قربونت برم كه وقتي از سر كار مي آيم لباسهايم را در مي آوري، و مي گويي:« بازي». من هم برات ناز مي كنم و مي گم « مامان را بوس تپل كن، بعد بوس صدادار و بعد هم ببلم كن و فشارم بده» و تو هم اين كارها را مي كني و سپس با هم مي رويم به بازيFree Animations؛ تو مي شوي مامان من و من هم مي شوم دخترت، كيفت را روي دوشت مي اندازي، روسري سرت مي كني -آخ كه چقدر خوردني ميشي - مرا مي بوسي و مي گي:«باي باي» بهت مي گم:« ماماني كجا ميري؟»مي گي :«دَدَ» برام چي مي خري:« نام نام» 

  friend - emoticonswallpapers.com

از دَدَ مي آيي و در مي زني، در را برايت باز مي كنم، همديگر را مي بوسيم. كيفت را باز كرده و مي گويي: « نام نام بخو». گاهي وقتها هم قوري و فنجانت را مي آوري و برايم چاي مي ريزي و با فنجانت بهم چاي مي دهي تا بخورم. با اين چاي - حتي اگر هم الكي است - تمام خستگي ام در مي آيد و اين خوشمزه ترين چاي دنياست.

  شکلکهای جالب و متنوع آروین

بازي ديگر ما اين است كه تو چهار دست و پا مي روي و منظورت اين است كه من چهار دست و پا دنبالت كنم و تو جيغ بكشي و فرار كني و بروي بالاي مبل ( بازي بالا بلندي دوران ما)

Free Animations

عاشق بازي دالي موشه هستي و خيلي با هيجان جيغ مي كشي و شادي مي كني.

  شکلکهای جالب و متنوع آروین

و قتي دراز مي كشم پاهاي مرا به سمت بالا نگه مي داري، خودت را روي پاهاي من خم مي كني و مي گويي: «پَ پَ»

Mom Playing with Her Baby clipart

سپس در آغوشم مي آيي و  الكي مي گويي:«آبه» تا من شكمت را بخورم و تو بلند بلند مي خندي و سپس تو هم به تقليد از من شكم من را مي خوري و مي گي :«آبه؟!»

 شکلکهای جالب آروین

بازي ديگر پر يا پوچ است كه خيلي خوشت مي آيد و اكثر حدسهايت درست است.عمو زنجير باف ، دختر اينجا نشسته، آليسا آليسا، لي لي لي لي حوضك و كلاغ پر را خيلي دوست داري. همچنين عاشق بازي پر و خالي كردن هستي، جا مدادي ات را خالي مي كني و دوباره مدادها و خودكارهايت را در آن قرار مي دهي، به هيچ چيز رحم نمي كني از ميله و حلقه هايت گرفته تا ظرف شكلات و ميوه. 

Animated BabiesFree AnimationsFree AnimationsFree Animations

كتاب داستانهايت را مي آوري و مي گويي: «بخوان» و من هم برايت با حركات دست و صورت مي خوانم و  تو زودتر از من حركات را انجام مي دهي سپس از تو سوال مي كنم و همه را درست جواب مي دهي، صداي حيوانات را در مي آوري، به اشكال ريز كتاب كه فرعي هستند مثل گل، چاله آب و... خوب توجه مي كني.

baby30.gif 

 

گاهي وقتها خودكار و دفتر مي آوري و مي گويي:« مامان جوجو» سپس شروع به كشيدن نقاشي و خواندن شعر چشم چشم دو ابرو مي كني.( چش چش ابو، مما و يه گدو)از برگه هاي دفتر گرفته تا دستها و روي شلوارت و حتي روي پاهاي من نقاشي مي كشي بعد هم از كارت اظهار پشيماني كرده و مي گويي:« آخ، آخ...»

baby37.gif

تاب بازي را خيلي دوست داري و مي خواني:

داب داب عباسي، خودا منو ندازي، اَدِه دََدَ بنازي، بَبَل مامان

براي مدتي در خانه برايت تاب بسته بودم تا اين كه 3 بار در تابت برگشتي و من از ترسم آن را باز كردم  و تاب بازي تا اطلاع ثانوي در خانه ممنوع شد. 

baby29.gif

 

عروسك قشنگم! 

من از چشمان نافذ تو انرژي مي گيرم و تمام خستگي ها و دلتنگي هايم را در كوچه هاي كودكيت گم مي كنم. با تو آرامشي دارم بس عجيب كه قابل وصف نيست. ساده بگويم؛ بعد از خدا مي پرستمت

Geboorte202206.gif 

 

اي كه من كودكيمو با تو تصور مي كنم

لحظه لحظه هامو من با ياد تو پر مي كنم

من مي شم دختركت تو كوچه هاي كودكي

 مي پوشم براي تو يه پيرهن عروسكي

تموم هستي من فداي يك نگاه تو 

توي بركه ي نگام افتاده عكس ماه تو 

دخترم دچارتم دچار و سينه چاك تو

قربون اون جيغ جيغا و خنده هاي پاك تو

شيطنت هاي چشات خستگيمو در مياره 

رو كوير گونه هام بارون بوست مي باره 

تو فرشته اي و من با تو ديگه غم ندارم

ديگه با بودن تو هيچي رو من كم ندارم

دست بذار تو دست من راهي بشيم به شهر عشق

بنوشيم چند تا غزل از چشمه ها و نهر عشق

پر شده ترنمت توي تمام لحظه هام

بهترين هديه اي و گرفتمت من از خدام

                                                                 (شعر بهترين هديه از كتاب ترنم عشق)

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

SABA
9 اسفند 90 13:56
ترنم جان وبلاگت خيلي قشنگه
يادت نره هر وقت بزرگ شدي از مامانت تشكر كني


مرسي عزيزدلم.
ندا
9 اسفند 90 14:50
شادی جون از عکسهای قشنگ دخترت بیشتر بگذار ببینیم.