پرنسس كوچولوي من
قراره عشقم را ببرم آتليه، براي امسال تصميم گرفتم براش دامن توتو صورتي بدوزم . براي همين هم دامن آيدا جون را از مامانش گرفتم تا ببينم چطوري درست كرده است. پرنسس كوچولوي من هم دامن آيدا را پوشيد و نيم ساعت تمام كلي ژست گرفت و من ازش عكس انداختم و كلي هم رقصيد كه فيلم گرفتم و من هم همش قربون صدقه اش مي رفتم . «الهي قربون اون ژستهاي قشنگت بشم كه از خودت در مياري، الهي قربون خوشگليات بشم عروسكم.» ترنم:«من قربون تو بشم، من فدات شم، تو قلب مهربوني داري...» و كلي عشقولانه از خودمون در آورديم .موقع خواب كه ترنم داشت عكسها و فيلمهايش را مي ديد گفت: « ماماني، تو خيلي حرفهاي قشنگي به من مي زني، با اين حرفهايي كه مي زني من فكر مي كنم يك پرنسسم» واما من كلي
دوستت دارم تا ابديت پرنسسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی