دومين جلسه دندانپزشكي
گل قشنگم! اولين جلسه دندانپزشكيت در تاريخ 93/4/19 توسط دندانپزشك اطفال خانم دكتر عارف انجام شد كه دو تا دندانهاي نيش بالايت را پر كردند. تو در ابتدا با شجاعت تمام نشستي و نام و سنت را به دكتر گفتي ولي همين كه خواست ژل بي حسي به دندانت بزند همكاري نكردي و مجبور شدند مرا بيرون كنند و كلي جيغ و گريه راه انداختي و من نتوانستم ازت عكس بگيرم، الهي بميرم برات كه خيلي اذيت شدي .جلسه دوم در تاريخ 93/5/2 به اصرار قبلي خودت و تعريفهايت از مهرباني دكتر برگزار شد. دودل بودي و مي خواستي كه نرويم و قول دادي كه اصلاً گريه نكني تا مرا بيرون نكنند و واقعاً همين كار را هم كردي. رنگت زرد شده بود و دستانت يخ و با بغض تمام، همش از من آب مي خواستي. قربونت برم كه درد آمپول را هم به خاطر حضور من تحمل كردي و گذاشتي دندان آسياب پايينت را عصب كشي و روكش كنند.ناگفته نماند كه به خاطر تلخي مواد بالا هم آوردي ولي اصلاً گريه نكردي. يك دندان آسياب ديگرت را هم دكتر گفت به عصب رسيده ولي ديگر خودم حاضر نيستم به دندانپزشكي ببرمت و اين هم استرس و زجرت را ببينم، درد كه نداري صبر مي كنيم تا به اميد خدا بيفتد. ولي واقعاً فهميدم، مادر فرشته است و حضورش تسلي بخش انسان الهي سايه تمام مادران بر سر فرزندانشان مستدام باد.
فدات بشم كه به زور و با بغض به خاطر دل من داري لبخند مي زني