ترنم جانترنم جان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

❤براي قشنگترين زمزمه هستي؛ترنم❤

باورم نمي شود...

1392/3/27 9:22
نویسنده : مامان شادي
293 بازدید
اشتراک گذاری

   باورم نمي شود تو همان عروسك زيباي مني كه انتظارت را مي كشيدم و حالا داري پيش  رويم لبخند مي زني و به من احساس مالكيت مي دهي.

وقتی دلم می گیرد و گریه امانم نمی دهد، سریع دستمال کاغذی می آوری و اشکهای مرا پاک می کنی و با لبهای قرمزت بوسه بارانم می کنی و مدام می گویی:«جونی، جونی، مامان بخند اگر گریه کنی من می میرم» خدا نکند که زخمی روی دستم ببینی، سریع بوسش می کنی و می گویی:« مانی خوب شد.» و من هم دیگر به بوسه های تو ایمان آوردم چون که معجزه می کند.

وقتی بعد از ساعتهای طولانی دوری،با هم خلوت می کنیم دلت می خواهد فقط مال تو باشم، بازی کنیم، برقصیم، قصه بخوانیم، کاردستی درست کنیم، ، نقاشي كنيم و ... فقط كافي است آن لحظه زنگ تلفن به صدا در آيد كه حسابي شاكي مي شوي و با صداي گريه ات اجازه نمي دهي با كسي حرف بزنم. وقتي حواست پرت مي شود به آشپزخانه مي روم تا براي شام چيزي درست كنم كه ناگهان فرياد مي زني « مامان، مامان»  آن هم نه یک بار ، یک صدهزار بار، از توی آشپزخانه سرک می کشم و مي گويم:«ترنم دالي» آن وقت است كه جيغ مي كشي و عطر خنده هايت فضاي خانه را پر مي كند.

وقتي حوصله ات سر مي رود و مي گويم:« ترنم برويم بيرون؟» لباس هایت را فوري مي آوري و تمام ذهنم درگیر آن گل سر کوچکی مي شود که باید با تیپ دخترانه ات سِت شود. باور م نمي شود كه همپايي مثل تو دارم ، همپايي كه تا ديروز دستش را مي گرفتم كه تاتي تيتا كند اما امروز دستم را در دستان كوچكش مي فشارد و فرياد مي زند:«مامان بدويم»، همپايي كه با يك بستني شارژ مي شود و ساعتها بدون اين كه غر بزند پا به پاي من مي آيد.

فرشته كوچك خوشبختي!

من در برابر اين همه مهرباني به خود مي بالم و خدا را شاكرم كه عروسك خوشگل و مهرباني مثل تو دارم.    

                                                                                                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)