ترنم در لباس مامان
انگشتانم را گره مي زنم
به پنجره طلاي موهايت
حاجت نمي خواهم از تو
بگذار فقط در آيينه كاري هاي تن ات
هزاران بار خودم را پيدا كنم
فداي مهربانيت،كه وقتي بهت مي گم:«ترنم چقدر رنگ مو هايت قشنگ است» فوري بوسم مي كني و مي گي:«موهاي طلاي ام را بهت مي دم و تو هم به من موي قهوه اي بده»
الهي قربونت برم كه از بس كه عكس انداخته ام خيلي خسته شده اي و با گريه و التماس مي گي:«مامان بسه، لباسهامو در بيار و بعدش بهم آب بده»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی