برنامه تولد
امسال معني تولد را بيشتر از پارسال فهميدي، پارسال اجازه نمي دادي كلاه سرت كنم و بلد نبودي شمعت را فوت كني ولي خدا را شكر امسال كلاه سرت مي گذاري و فوت كردن را هم آموخته اي و شعر زير را هم مي خواني و مي رقصي و دست مي زني
قشنگ شدي، گل شدي، شدي مثل عوسك
عزيز من، گل من تولدت مبارك
تولدت مبارك،تولدت مبارك
بيا شمعاتو اوت كن تا صد سال زنده باشي
امسال هم تولدت در ماه رمضان بود. براي همين تصميم گرفتم كيك برايت سفارش بدهم و مثل پارسال به آتليه ببرمت كه متاسفانه عكاست مسافرت بود و به 3/6/91 موكول شد. به خاطر اينكه جديداً عاشق مصاحبه كردن شده اي با بابايي تصميم گرفتيم براي تولدت يك ارگ بخريم كه بلندگو هم داشته باشد و تو هم بخواني و هم بنوازي كه از آن خيلي خوشت آمد. مامان جون و دايي جان و عمه فاطي هم كادوهايشان را دادند، دستشان درد نكند. اكنون به فكر برنامه تولدت در روز جمعه هستم كه بايد به عكاسي برويم. نمي دانم ميهمان هم دعوت كتم يا نه چون از قبل براي تولدت كلي وسيله تزييني خريدم و از طرفي ديگر چون سنت كم است مي ترسم زود خسته شوي و بهت خوش نگذرد... حالا تا جمعه ببينيم چكار مي كنيم...