بابانوئل كي مياد؟!!!
يكشب قصه بابانوئل را برايت تعريف كردم و چند روز بعد ازمن پرسيدي:« ماماني كي براي من دفتر ميخره؟» گفتم:« من» گفتي:«نه، بابا چي؟» گفتم: «بابا مسعود»گفتي:«نه، اون بابايي كه زير بالشت بچه هاي خوب كادو ميذاره؟» گفتم:«بابانوئل».گفتي:« ديدي بابانوئل برام دفتر گذاشته.» چند شب بعد، زير بالشتت يك قيچي گذاشتم و وقتي از خواب بيدار شدي، گفتم:« چون ديروز دخترخوبي بودي اين را بابانوئل برايت آورده است. » كلي ذوق كردي و گفتي:« دست بابانوئل درد نكنه كه برام كادو گذاشته، دوست دارم بابانوئل برام كتاب هم بذاره» رفتم كتابفروشي و كتاب « مي مي ني تو مهد كودك دوست با فيل و اردك» را برايت خريدم و صبح كه مي خواستم سركار بروم زير بالشتت گذاشتم و شب از خوشحالي خوابت نمي برد و همش مي گفتي كي صبح ميشه و چندين بار زير بالشتت را نگاه كردي و گفتي :« اي بابا! پس چرا زير بالشتم چيزي نذاشته ؟ كي مياد؟ از كجا مياد؟» و من تمام سوالهاي خوشگلت را جواب دادم و فعلاً تقويت كارهاي خوبت شده كادوهاي بابانوئل.
دختر رويايي من!
بابا نوئل قصه هايت منم و در اصل مامانوئل ؛مامانوئلي كه با عشق هر آنچه تو بخواهي را اجابت مي كند. مامانوئلي كه تمام دارو ندارش تويي و براي خوشبختي ات تا جان در بدن دارد از هيچ كاري فروگذار نيست. عاشقانه دوستت دارم عروسك نازم.