حرفهای شیرین تر از عسل (6)
ترنم دسته گل نامزدی ما را برداشته و در حال رقص
ترنم: «مامانی مثل تو که لباس عروس تنت بود با بابایی که روبان گردنش بود»
مامان در حال ترکیدن از خنده:«الهی قربونت برم روبان نه کروات»
مامان:« اگه تو عروس بشي و بري من تنها مي شم»
ترنم:« نه ماماني، تورو هم مي برم خونم، فقط داماد اونجاست خجالت نكشي، آخه بابايي داماده»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی